ده سالی هست که وبلاگنویسی می‌کنم و از بلاگفا این کار رو شروع کردم اما همیشه این کنجکاوی در من وجود داشت که وبلاگنویسی از کجا اومده، چطور شروع شده و چه داستانی پشت این کار هست. اما بالاخره در کنار دوستان عزیزم در پادکست کرسی، به این کنجکاوی پاسخ دادیم.

وبلاگنویسی ریشه در عمل فکر کردن و نوشتن ما داره و وبلاگ‌های ما یک جورهایی آینه‌ی قسمتی از افکار و شخصیت ما هستن. ما توی وبلاگ‌ها، یادگاری از خومون به جا میذاریم و قسمتی از موجودیتمون رو همراه با اونا به جا میذاریم. وبلاگنویسی در کنار جنبه فردی، یک حرکت اجتماعی هم می‌تونه باشه و خیلی از ما بهترین دوستانمون رو در وبلاگستان فارسی پیدا کردیم. ما در وبلاگستان با تصویر پروفایل یا تیپ ظاهریمون همدیگه رو نمیشناسیم، بلکه با افکار و شخصیت درونیمون هست که بین افراد جامعه دیده میشیم و این باعث میشه که ارتباط بین ما وبلاگنویس‌ها عمیق‌تر و ماندگارتر باشه.

از نگاه دیگری، وبلاگ‌ها منو یاد اخترک‌های داستان شازده کوچولو میندازه، اینطور که وقتی وارد هر وبلاگی میشین، انگار دارین با صاحب اون وبلاگ صحبت می‌کنین، با شخصیتش آشنا میشین، با افکار و فعالیت‌هاش و از هر کسی چیزی یاد میگیریم. اینجا ما تبدیل به کلمات و افکارمون شدیم و در ذهن خواننده‌هامون به شکلی غیر از ظاهر فیزیکیمون تداعی میشیم. چیزی که ما کمتر در شبکه‌های اجتماعی و پیامرسان‌ها می‌بینیم.

اما پشت این‌ها چیزها، داستان زیادی وجود داره، آدم‌های مختلفی هستن که این مسیر رو برای ما باز کردن و همه‌ی این چیزها برامون امکان پذیر شد. اینجا دور کرسی ما داستان وبلاگنویسی رو خیلی از ابتدا برای هم تعریف کردیم، امیدوارم از این داستان لذت ببرین:

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها